جدول جو
جدول جو

معنی قوی طبع - جستجوی لغت در جدول جو

قوی طبع
نیورای پخته رای، نیوسرشت قوی خلقت، پخته رای. قوی گرداندن (گردانیدن)، نیرومند کردن: غذا فزاید و قوی گرداند جسم ذونفس را، استوار کردن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خوش طبع
تصویر خوش طبع
بذله گوی، شوخ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شوخ طبع
تصویر شوخ طبع
بذله گو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شوم طبع
تصویر شوم طبع
بد طبیعت و بد سرشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خوش طبع
تصویر خوش طبع
خوش خوی، نیک سرشت، برای مثال کبر یک سو نه اگر شاهد درویشانی / دیو خوش طبع به از حور گره پیشانی (سعدی۲ - ۵۹۶)، خوش قریحه، شادمان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نوش طبع
تصویر نوش طبع
دارای طبعی شیرین و لطیف: (دربار و مشکریز و نوش طبع و زهر فعل جانفروز و دلشگا و غمزدا و لهو تن) (منوچهری)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شوخ طبع
تصویر شوخ طبع
((طَ))
بذله گو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شوخ طبع
تصویر شوخ طبع
خوش طبع، بذله گو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بی طبع
تصویر بی طبع
بی توجه و بی استعداد
فرهنگ لغت هوشیار